یا زهرا ...
سه شنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۰۷ ب.ظ
خیلی وقت بود که توی منطقه عملیات محرم مشغول تفحص شهدا بودم. دیگه عشایر منطقه منو
می شناختند و اگه پیکر شهیدی رو می دیدند ، خبرم می کردند. یک روز یکی از عشایر چوپان به
نام غلامی تماس گرفت و گفت : سه تا شهید پیدا کردم. سریع بیا جنازه ها رو ببر.
گفتم باشه میام. گفت : نه الان خودتو برسون ، کارت دارم. تعجب کردم که چرا این قدر اصرار می کنه.
خودمو رسوندم به جایی که گفته بود. سه تا شهید رو دیدم. غلامی گفت چند وقت پیش ، این شهدا
رو اینجا دیدم. هر وقت خواستم به شما زنگ بزنم بیاید ، موفق نشدم ، تا اینکه